آرام می بارد باران
ببار بر من ای باران...
قطره های باران بر صورتم می خورند
من چترم را می بندم
و کنار می گذارم
و خودم را به باران میسپارم
باران با قطره هایش چهره ام را نوازش می کند
بر لبانم می نشیند
چشمانم را می بندم
صورتم را بوسه باران می کند
بر گردنم می لغزد
و روی شانه هایم مکثی می کند
مرا از عشق خیس کن باران
از شهوت لبریز کن باران
قطره های باران به آرامی از شانه هایم پایین می روند
باران روی تمام بدنم نشسته است
باران شدید می شود
لباس بر اعضای بدنم می چسبد
مثل زندانی که برای بوییدن آزادی
صورت خود را به میله های زندان می چسباند
بدنم خود را به لباسها میچسباند
یک رعدو...
ناگهان باران بند می آید
واحساس آرامش مطلق...
<<آرین فر
تعداد بازديد : 185
بیچاره دخترها اگه.... |
تعداد بازديد : 239
که عاشق می شود،
برای رسیدن به عشقش محتاج پول می شود،
می گردد که کار پیدا کند،
کار پیدا می کند،
پول کافی جمع می کند،
معشوق دیگر پریده،
با آن پول به خواستگاری دختری دیگر می رود!
خواستگار عبارت است از پسری نرینه
که به خاطر توان جنسی بالا به جنس مخالف گرایش پیدا می کند،
اما به دلیل توان اجتماعی پایین به مادرش رجوع می کند،
و مادرش به دلیل توان عقلی پایین تر به جای جنده برای او دنبال زن می گردد
خواستگار عبارت است از پسری دیرفهم
که به دنبال دختر آفتاب مهتاب ندیده می رود
اما نمی فهمد که همین تجربه در آفتاب و مهتاب است که یک عمر احساس رضایت
از زندگی را تضمین می کند
خواستگار عبارت است از پسری شاسکول
که نمی داند تقاضای ازدواج از دختری که دوست دخترش نیست
کاملا معادل تقاضای سکس کردن از یک غریبه در مترو است. حالا هرچند نفر از
اقوامش هم در همان واگن نشسته باشند.
خواستگار عبارت است از پسری گاگول
که هنوز دقیقا نفهمیده مجلس خواستگاری با یک جلسه بیزنیس هیچ فرقی نمی کند
یک طرف دارد پشتوانه مالی و گردش نقدینگی و مهرینگی دیگری را استعلام می گیرد
آن طرف دارد از گارانتی و خدمات پس از فروش مطمئن می شود.
خواستگار عبارت است از پسری خرمغز
که تصور می کند جمله بی ریخت: «عروس خوشگلم» که مادرش می گوید
هم تضمین سر گرفتن عروسی است
هم سند خوشگلی عروس
هم نشانه محبت قلبی عروس و مادرشوهر به همدیگر
خواستگار عبارت است از پسری شوت
که وقتی ازش می پرسی: شما قبلن دوست دختر هم داشتید
نمی فهمه هر جوابی بده مهم نیست، شما از همون استفاده می کنید برای رد کردنش
خواستگار عبارت است از پسری نامرد
که هیچ حالیش نیست ممکنه به خواستگاری دوست دختر یکی دیگه اومده باشه
یکی دیگه که هنوز داره دنبال کار می گرده
خواستگار عبارت است از پسری زمخت و بی ملاحظه
که حداقل اگه نمی تونه دعوت به شام و هماهنگ کردن با خدمه رستوران و
استخدام ویولونیست و قایم کردن حلقه توی شراب قرمز رو فراهم کنه
از یه روش استفاده کنه که رمانتیک تر از ارسال مادر خپل و خاله چاقش باشه
و اما دختران ومادران آنها:
موجوداتی هستن که با علم به همه موارد فوق به محض شنیدن خبر خواستگاری یکی از همین جانوران عنان اختیار از کف داده یک هفته تمام به دنبال تدارکات و خرید و بزک و دوزک این در و آن در زده با کوهی از استرس و نگرانی با بهترین امکانات به استقبال خواستگار رفته بعد از اتمام آن هفته ها منتظر تماس تلفنی مادر آقای خواستگار مینشیند که شاید برای گرفتن جواب بله زنگ بزند اما ای دریغ.....
تعداد بازديد : 273
یکبار دیـــــــــگر رویــــت مــــــــے نویســــــــم :
بــــــــــــے نهـــــــــــــایت دوستــــــــــــــش دارمــ...
تعداد بازديد : 229
گفت:این قدرسیگارنکش میمیری....گفتم:اگه نکشم می میرم....
گفت:اگه بکشی بادردمیمیری.....گفتم:اگه نکشم ازدردمیمیرم...
گفت:هوای دودی جلوی دردرانمیگیرد...گفتم:هوای صاف جلوی مرگ رامیگیرد...
یه کم نگاهم کردوگفت:بکش...
تعداد بازديد : 265
گوش کن لعنتی این که من می کشم؛؛
دردبی توبودن نیست؛؛
تاوان باتوبودن است؛؛
..............................................................
................................................
...................................
تعداد بازديد : 272
اگه بهت بگن امشب شب عروسی اونیه که عاشقشی چی کارمیکنی؟
1-میرم وسط میگم دست دست
2-من اصلاعاشق نیستم
3-براش آرزوی خوشبختی میکنم
4-گریه می کنم
5-خلایق هرچه لایق
6-سعی می کنم فراموشش کنم
7-میگم به درک
8-گزینه موردنظرراواردکنید...
تعداد بازديد : 189