دستم رابگیر

دستم رابگیر

دستم رابگیر

دستم رابگیر

دستم رابگیر
دستم رابگیر
ثبت شده در ستاد ساماندهي وزارت فرهنگ و ارشاد
تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما
آرشیو
پشتيباني آنلاين
آمار
چت باکس
نویسندگان
نظرسنجي
جستجو
جدید ترین مطالب
امکانات جانبی
تبلیغات
حکایت آدم ها


حکایت ما آدم ها
حکایت کفشاییه که
اگه جفت نباشند
هر کدومشون
هر چقدر شیک باشند
هر چقدر هم نو باشند
تا همیشه
لنگه به لنگه اند
کاش
خدا وقتی آدم ها رو می آفرید
جفت هر کس رو باهاش می آفرید
تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها
به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند


تعداد بازديد : 276
پنج شنبه 16 شهريور 1391 ساعت: 18:28
نویسنده:
نظرات()
می پسندم نمی پسندم
مواظب خودت باش

خسته ام ازتکرارشنیدن

                                  مواظب خودت باش؛

      تواگرنگران حال من بودی

                نمی رفتی

                               می ماندی؛وگاهی فقط گاهی

           بایک نگاه؛بایک نفس شاید

  مواظبم بودی؛

                        پس بگذاروبگذر

                                                  الکی

                                                           نگران من نباش.....


تعداد بازديد : 425
پنج شنبه 16 شهريور 1391 ساعت: 1:49
نویسنده:
نظرات()
می پسندم نمی پسندم
مواظب باشید

 یادتون نره عشق جدای ازهوسه مواظب عشقوعاشقیاتون باشیدلطفا.........
                     ilove you


تعداد بازديد : 248
پنج شنبه 16 شهريور 1391 ساعت: 1:20
نویسنده:
نظرات()
می پسندم نمی پسندم
رازهایی که دخترخانوم هاوپسرهابهش توجه نمی کنند

 

رازهایی که دخترخانوم ها وپسرهابهش توجه نمی کنند

 





 

 

راز اول شناخت دختر
دختر عاشق این هستند که مطمئن باشند ، به انها فکر میکنید ، با یک تلفن و احوالپرسی کوتاه در میان روز

مطمئن باشید ، بیش از انچه که فکر میکنید در رابطه ی خود اثر مثبتی خواهید گذاشت
راز دوم شناخت دختر
چنانچه دوستتان این کتاب را به شما داده است ، معنایش این نیست که از دست شما شکایتی دارد یا مشکل اصلی شما هستید یا این که رابطه تان تا کنون خوب نبوده است ،
او فقط می خواهد رابطه تان ادامه داشته باشد ، همه چیز بهتر از قبل باشد و ضمنا" با زبان بی زبانی می گوید ، خیلی دوستت دارم ، همیشه می توان قدری بهتر شدن روابطمان کاری بکنیم .

راز سوم شناخت دختر
اگر پسری فکر می کند ، کنترل و انجام کارهای خانه و بچه داری کار سختی نیست ، بد نیست چند روزی را به این کار اختصاص دهد. به این ترتیب لااقل متوجه می شود ،
که دختر چه اعصاب پولادینی دارند و اگر روزهایی وجود دارند که آنها از همه چیز شکایت دارند ، دلیل اش چیست.

راز چهارم شناخت ز دختر
خیلی وقتها زن ها نیازی به شنیدن راه حل شما ندارند، آنها فقط نیاز به یک گوش شنوا دارند . پس
زمانی که حرف می زنند و مشکل شان را مطرح می کنند ، فقط سراپا گوش باشید و اجازه بدهید ، حرف شان را تمام کنند . وقتی پسری گوش دادن را می آموزد و احساسات دوستش را به درستی تفسیر می کند ، ارتباط ساده بر قرار می شود . گوش دادن هم همانند سایر هنرها به تمرین احتیاج دارد . هر روز که به خانه می روید ، از همسر خود بخواهید که برای شما چه طوری سپری کردن روز را توضیح دهد . این کار به شما کمک می کند که شنونده بهتری شوید .

راز پنجم شناخت دختر
 دختر ها دوست دارند برای حرف زدن شان ارزش قائل باشید و زمانی که با شما صحبت می کنند ،
دست تلفن همراه خود بردارید و به چشم هایشان نگاه کنید

راز ششم شناخت دختر
دختر ها همیشه دوست دارند و شاید بتوان گفت نیازمند به آن هستند که بدانند دوستشان به یاد او هست. باید به نوعی این نیاز آنها را برآورده کنید و هر از گاهی خاطرشان را از این بابت جمع کنید

 


تعداد بازديد : 239
پنج شنبه 16 شهريور 1391 ساعت: 1:6
نویسنده:
نظرات()
می پسندم نمی پسندم
مشاهده ادامه مطلب
هزاررنگ


سخت است یکرنگ ماندن؛دردنیایی که مردمش برای پررنگ شدن......

 

                                      حاضرندهزاررنگ باشند.......


تعداد بازديد : 242
پنج شنبه 16 شهريور 1391 ساعت: 1:1
نویسنده:
نظرات()
می پسندم نمی پسندم
چه کسی رادرزندگی بیشتردوست داری....؟

 

در دوران کودکی

پدر و مادرمان را دوست داشتیم.

در دوران نوجوانی

درس و تفریح را دوست داشتیم.

در دوران جوانی

شخصی که همه ی زندگیمان به اوبستگی دارد( همسرمان) را دوست داشتیم.

در دوران میانسالی

فرزندانمان را دوست داشتیم

در دوران کهنسالی

دنیا را دوست داشتیم.

اما چه کسی در دوران زندگی اش خدا را دوست داشته؟؟؟ و هرروز و با هر نفس او را ستایش می کرده؟!

در همه ی دوران ها خداست که ما را می بیند، اوست که به ما نیرو می دهد زندگی کنیم.

اوست که روز را برای کار و تلاش

و شب را برای استراحت افریده است.

دنیا را افرید تا در آن امتحانمان بکند.

و فقط یک چیز میخواهد ایمانتان با خداوند باشد او را عبادت کنید.

 

قرآن را مایه ی حرکت و هدایت قرار داده تا ما آدم ها کمی ان را دریابیم.

 

اما حالا با تماس تن صدام و با تمام روح و قلبم بلند و از ته دلم فریاد می زنم :

                                                             خدایا دوستت دارم.

با یادت زنده هستم.

 

مرا از یاد نبر که بی تو مرده ام.

 


تعداد بازديد : 290
دو شنبه 13 شهريور 1391 ساعت: 20:7
نویسنده:
نظرات()
می پسندم نمی پسندم
به چه می خندی

 
 
 
به چه مي خندي تو؟
 
 
 
 
 
 
به مفهوم غم انگيز جدايي؟
 
 
 
 
 
به چه چيز ؟
 
 

 
 
به شکست دل من يا به پيروزي خويش ؟
 
 
 
 
به چه مي خندي تو؟
 
 
 
 
به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟
 
 
 
يا به افسونگري چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟
 
 
 
 
به چه مي خندي تو؟
 

 
 
به دل ساده من مي خندي که دگر تا به ابد نيز به فکر خود نيست؟
 
 
 
 
 
 
خنده دار است بخند
 
 

 

 

 


تعداد بازديد : 276
دو شنبه 13 شهريور 1391 ساعت: 19:53
نویسنده:
نظرات()
می پسندم نمی پسندم
خداحافظ

روزی می رسد.....

        که دلت برای هیچ کس؛

                 به اندازه ی من تنگ نخواهدشد!

                                          برای نگاه کردنم؛

                                                          خندیدنم؛

                                                      اذیت کردنم.....

                 برای تمام لحظاتی که درکنارم داشتی!

   روزی خواهدرسیدکه درحسرت تکراردوباره من خواهی بود،

  می دانم روزی که نباشم هیچکس تکرارمن نخواهدشد......


تعداد بازديد : 307
دو شنبه 13 شهريور 1391 ساعت: 19:27
نویسنده:
نظرات()
می پسندم نمی پسندم
زودقضاوت نکنید

 

 

یک دانشجوی دختر با موهای قرمز که از چهره‌اش پیداست آلمانی است، سینی غذایش را تحویل می‌گیرد و سر میز می‌نشیند و سپس یادش می‌افتد که کارد و چنگال برنداشته، و بلند می‌شود تا آنها را بیاورد اما وقتی برمی‌گردد، با شگفتی مشاهده می‌کند که یک مرد سیاه‌پوست، احتمالا اهل ناف آفریقا (با توجه …به قیافه‌اش)، آنجا نشسته و مشغول خوردن از ظرف غذای اوست !!!

بلافاصله پس از دیدن این صحنه، زن جوان سرگشتگی و عصبانیت را در وجود خودش احساس می‌کند اما به‌سرعت افکارش را تغییر می‌دهد و فرض را بر این می‌گیرد که مرد آفریقایی با آداب اروپا در زمینۀ اموال شخصی و حریم خصوصی آشنا نیست.

او حتی این را هم در نظر می‌گیرد که شاید مرد جوان پول کافی برای خرید وعدۀ غذایی‌اش را ندارد.

در هر حال، تصمیم می‌گیرد جلوی مرد جوان بنشیند و با حالتی دوستانه به او لبخند بزند.

جوان آفریقایی نیز با لبخندی شادمانه به او پاسخ می‌دهد !

دختر آلمانی سعی می‌کند کاری کند؛ این‌که غذایش را با نهایت لذت و ادب با مرد سیاه سهیم شود.

به این ترتیب، مرد سالاد را می‌خورد، زن سوپ را، هر کدام بخشی از تاس کباب را برمی‌دارند، و یکی از آنها ماست را می‌خورد و دیگری پای میوه را.

همۀ این کارها همراه با لبخندهای دوستانه است؛ مرد با کمرویی و زن راحت، دلگرم‌کننده و با مهربانی لبخند می‌زنند.

آنها ناهارشان را تمام می‌کنند…

زن آلمانی بلند می‌شود تا قهوه بیاورد و اینجاست که پشت سر مرد سیاه‌پوست، کاپشن خودش را آویزان روی پشتی صندلی می‌بیند، و ظرف غذایش را که دست‌نخورده روی میز مانده است….


تعداد بازديد : 282
سه شنبه 7 شهريور 1391 ساعت: 11:37
نویسنده:
نظرات()
می پسندم نمی پسندم
شکستن

مچاله کن..بشکن

بندبزن..خط بزن

خلاصه راحت باش..!

ارث پدرت که نیست..

دل من است....


تعداد بازديد : 321
سه شنبه 7 شهريور 1391 ساعت: 11:10
نویسنده:
نظرات()
می پسندم نمی پسندم
ليست صفحات
تعداد صفحات : 21
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
تبادل لینک هوشمند
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
آخرین نظرات کاربران